ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺑﺎ ﻧﻮﺭﯼ ﺿﻌﯿﻒ ، ﻟﺮﺯﺷﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻢ
ﭼـــــــــــﺸــﻢ ﻫــﺎﯾــﻢ ﺭﺍ ﻣــﯿـــﻤــﺎﻟــﻢ
1new massage
ﻗﻠﺒﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺗﭙﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻟﻮﺩ ﺷﻮﺩ!!
ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺵ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﯽ ...
ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ ! ﭼﻪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﺤﺎﻟﯽ ...
ﺗﻮ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﯼ
من بروم ؛ آب از آب تکان نمی خورد !
تو نرو که بی تو دنیا به هم می خورد …
زندگی ساده است ؛
به سادگی نبودن تو...
و به سادگی شکستن من …
رویاها را ول کن دلم …
هیچ “تو”یی دوستت نداشته ،
حتی “تو”های رویاهایت نیز با “تو”های دیگر رفته اند !!!
بلند شو ، رویا دیدن بس است !!!
این شب ها
چشم های من خسته است
گاهی اشک ، گاهی انتظار
این سهم چشم های من است...
دوستت دارم تا بیکرانه هایی که به خورشید میرسد
دوستت دارم تا انحنای افرینش خلقت
تا انتهایی ترین نقطه عرش
دوستت دارم از ابتدای افرینش...
تا بینهایت دوباره زیستن در حشر...
کلمات قاصرند...
نمی توانند بغض هایم را ترجمه کنند...
در میان درد و رنج و غم و زخم
فرشته ای که لبخند بر لب دارد، ابلیس است...
فرشتگان نمی خندند.
گریه ام میگیرد...
وقتی میبینم کسی که عاشق من بود...
منت دیگری را میکشد....
شاید آرام تــر می شدم
فقــط و فقـــط…
اگر می فهمیدی ،
حرفهایم به همین راحتــــی که می خوانی
نوشته نشده اند !!!
