شــک نـدارم هـمـین روزها ...
هیـچ گـرسـنه ای باقی نمــــی ماند ...
هـــمه سیــــر مـی شـوند, از زنــدگی ...
پيرمرد همسايه آلزايمر دارد ...
ديروز زيادي شلوغش کرده بودند
او فقط فراموش کرده بود
از خواب بيدار شود ...!
چقد طول ميکشه تا اين فقر تموم شه بابا ؟
* چهل روز پسرم
* يعني بعد چهل روز پولدار ميشيم بابا ؟
* نه پسرم نه بهش عادت مي کنيم ...
اينجــا صـداي پـا زيــاد مي شنــوم...!
امــا هيچکــدام تــو نيستــي ...!
دلــــــم ؛ خـوش کرده خــودش را بــه ايـن فکــر
که شايــد ؛ پابرهنه بيايي ...