وقتی نباشی دستانم سرد میشود ...

غصه در دلم انبار میشود...

غمگین میشوم مثل همین ثانیه های لعنتی ...

مثل ثانیه هایی که دوریت را به رخم میکشد...

آن لحظه دیگر نمی توانم آرام باشم...

اگر دنیا نیز جلوی قامتم خم و راست شود ...

باز هم نمی توانم بی تو سر کنم...

وقتی مال من نباشی ...

می خواهم سر به تن این دنیا نباشد...

وقتی تو نباشی !! اشکهای من ...

در یک خط راست بر صورتم عمود میشوند !

و دلم آنقدر تاریک میشود که از فانوس غارت شده هم نور میخواهد...

وقتی تو نباشی!! حوصله ام نمیکشد که به یاد تو شعر

در خاک عشق بکارم ، حوصله ام نمیکشد که مثل شاعرها باشم...

وقتی تو نباشی !! وقتی نباشی...

جاذبه ی هستی من در قعر ناباوری به زمین میخورد و میشکند

وقتی تو نباشی من هم دیگر نیستم ...

ساده برایت بگویم ...

در هوایی که نفس های تو نیست ، نفس نمیکشم ...

با هر قدمی که دورتر میشوی ...

انگار

دنیا هم تنگتر میشود !

تا آنجا که

تنها نقطه هائی باقی میمانند . . .

که آنها هم میشوند سهم نوشته هایم

میشوند "سه نقطه"

میشوند سکوت

میشوند بغض

میشوند جائی که درست

دلتنگی از آنجا آغاز میشود...

ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ

ﺑﺎ ﻧﻮﺭﯼ ﺿﻌﯿﻒ ، ﻟﺮﺯﺷﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻢ

ﭼـــــــــــﺸــﻢ ﻫــﺎﯾــﻢ ﺭﺍ ﻣــﯿـــﻤــﺎﻟــﻢ

1new massage

ﻗﻠﺒﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺗﭙﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻟﻮﺩ ﺷﻮﺩ!!

ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺵ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﯽ ...

ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ !  ﭼﻪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﺤﺎﻟﯽ ...

ﺗﻮ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﯼ

من بروم ؛ آب از آب تکان نمی خورد !

تو نرو که بی تو دنیا به هم می خورد …

زندگی ساده است ؛

به سادگی نبودن تو...

و به سادگی شکستن من …

رویاها را ول کن دلم …

هیچ “تو”یی دوستت نداشته ،

حتی “تو”های رویاهایت نیز با “تو”های دیگر رفته اند !!!

بلند شو ، رویا دیدن بس است !!!

این شب ها

چشم های من خسته است

گاهی اشک ، گاهی انتظار

این سهم چشم های من است...

دوستت دارم تا بیکرانه هایی که به خورشید میرسد

دوستت دارم تا انحنای افرینش خلقت

تا انتهایی ترین نقطه عرش

دوستت دارم از ابتدای افرینش...

 تا بینهایت دوباره زیستن در حشر...

کلمات قاصرند...

نمی توانند بغض هایم را ترجمه کنند...

در میان درد و رنج و غم و زخم

فرشته ای که لبخند بر لب دارد، ابلیس است...

فرشتگان نمی خندند.

گریه ام میگیرد...

 وقتی میبینم کسی که عاشق من بود...

 منت دیگری را میکشد....

شاید آرام تــر می شدم 

فقــط و فقـــط… 

اگر می فهمیدی ، 

حرفهایم به همین راحتــــی که می خوانی 

نوشته نشده اند !!!

اگــــر دیوانگی نـیـسـت پس چیست ؟

وقتی در این دنیای بـه این بزرگــــی 

دلت فقط هــــــــــوای یک نفر را میکند...!

چه لحظه دردآوریه

اون لحظه که میپرسه:خوبی؟

بغض تو گلوت میپیچه....

5خط تایپ میکنی....

ولی به جای ارسال...

همه رو پاک میکنی و مینویسی:...

خوبم مرسی تو خوبی؟

گیرم که باران هم آمد

همه چیز را هم شست

هوا هم عالی شد

فایده اش برای من چیست؟

هوای دل من بی تو پس است

شک کرده بودم کسی بین ماست!

حالا یقین دارم "من" بین دو نفر بودم!

چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من!

هی نیوتن

تو که دم از جاذبه میزنی

مرا کشف کن

منی که مدام غم ها جذبم میشوند!!!

از وقتی که تــو رفتی ، آینده هیچ وقت نیامد که هیچ..........

گذشته هم هیچ وقت نگذشت...

دیگر همه نقطه ضعفم را فهمیدند...

از من که چیزی که میخواهند جان تو را قسم میخورند...

درد تنهایی کشیدن

مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی‌ روی کاغذِ سفید

شاهکاری میسازد به نامِ دیوانگی...!

و من این شاهکارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم 

خریده ام

تو هر چه میخواهی‌ مرا بخوان

دیوانه

خود خواه

بی‌ احساس

نمیــــــــفروشــــــــــم​..!

گاهی باید فرهاد شوی تا

   همه چیز برایت شیرین شود!!!!!!!!!!!!

کارم از یــکی بود یکی نبــود گذشتــه است …

من در اوج قصه گـــم شدم …

عشق یعنی :

یکی ” بــود ” یکی ” نابــــود “

روزهای شیرین عاشقی گذشت و امروز من تنهای تنهایم ، 

گذشت و اینک دلم هوای تو را کرده است...

دلم تنگ است برای آن لحظه های شیرین با هم بودنمان ! 

آهای . . . لیلی

به قصه ی خودت برگرد !

اینجا

مجنون به همه ی لیلی ها "محرم" است

هرچند نمی دانم

روزی رویاهایت را با که شریک میشوی

اما هنوز

شریک تمام بی خوابی های من تویی....

گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم 

نه لبخند می زنیم نه شکایت می کنیم

فقط احمقانه سکوت می کنیم..

عکس دلــــــــو جیگر سیاه میزنن رو پاکت سیگـــــــار

که به خیال خودشون مـــــــــا رو ترک بدن

مشتی ما اگه دلـــــــــو جیگرمون نسوخته بود

که سمت سیگـــــــار نمیرفتیم!

مُهم نیست!

که تـو با مـن چـه میکنـی

بیا ببیــن

"بـَرای تـو"

من با خـودم چـه میکنـم!

به یادتم حتی اگر قرار باشد...

شبی  بی چراغ در حسرت یافتنت!!

تمام زندگی را قدم بزنم....

میگفتند:

سختی ها نمک زندگــــــی است

امّا چرا کسی نفهمید

“نمــــــک” برای من که خاطراتم زخمی است

شور نیست

مزه “درد” میدهد...

دیر رسیدن…

با هرگز نرسیدن

هیچ فرقی نمی کند

وقتی تو…

در هیچ کجای این جاده انتظار مرا نمی کشی!

لغت نامه هاى دنیا را باید آتش زد !

جلوى واژه ى نبـــــ ــــودن نوشته اند :

“عــــ ــــدم حضور شخصى یا چیزى”

همــــــــــــــــــــــــــــــــــــین ! ;…

چقدر نبودن تـــ ــــ❤ـــ ــو را ســـ ــــ ـــــاده فرض مى کنند.

دختر کوچولو : چیکارم داشتی گفتی بیام اینجا؟

پسر کوچولو : میشه با پسرای دیگه بازی نکنی؟

 آخـــــــــه من دوست نـــدارم...

پیش هیچ آدمی به خطایت اعتراف مکن

آدم ها جنبه ندارند…!

ژست خدایی برایت میگیرند.

بی تو،

همه جا دوردست است!

اینـــ که نامشـــ زندگیستــــ

منـــ را کشتـــ !

آنـــکه نامشـــ مرگـــ استـــ با منـــ چه می کند؟!

اسمش علي ـــه ، 2 سالشه طفلي چشم چپش نابينا شده…

به خاطر تومور چشمي بدخيم دکترا

گفتن بايد آب زير چشمشو بکشيم

و الّا ميزنه به مغزش و زبونم لال ميکشتش امّا اگه آب زير

چشمشُ بکشن فاتحه ي صورتش خونده ميشه …

رفقا،خواهرا،برادرا عاجزانه ازتون خواهش ميکنم

واسه شفاي اين طفل معصوم دعا کنيد…

به قرآن راه دوري نميره ممنون ميشم

اگه “هـــمــــتـــــون”بازنشر كنيد تاافراد بيشتري دعا کنن واسش

..

خداييش دعا كنيد بچه ها و بزاريد تو وبتون

بعد چند وقت اگه خواستيد پاكش كنيد خيلي

 خودخواهي اگه به خاطر اينكه به وبلاگامون ربطي نداره

يا غمگينه يا قشنگ نيست نزاريمش و يه

 بچه 2ساله رو از دعاهاي بقيه محروم كنيد

شايد خدا دعا هامون رو براورده كنه و زندگي يه

ادم متحول بشه خواهــــــــــــــــــــــــــــش مي كنم

ازتون دوستاي مهربونم هم دعا كنيد هم

بزاريدخواهـــــــــــــــــش ( این نوشته ها توی وبلاگ دیگه بود

من گذاشتم تو وبم من از هیچ کدومتون خواهش نمیکنم

خواستین بزارین خواستینم نزارین فقط به اینم فکر کنین

یه روزی خودتونم به دعای دیگران محتاج میشین )

.

فاجعه یَعنے …

آنقَدر دَر تـُـ♥ــو غَرق شُده ام

که از تـَلاقے نگــــاهَم با دیگــرے ، احساس خیانَت مے کُـنَم !

دَردِ مَــن تَنهـــ ـــ ــــآیی ام نیست…

دَردِ مَـــن این اَســــــت …

مَگَــر خودش مَـــرآ اِنتِخاب نَکَرد…؟ ??!!!!

امشب تمام حوصله ام را

در یک کلام کوچک

از تو

خلاصه کردم

ای کاش می شد

یک بار بگویم ” دوستـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــت دارم ”

ای کاش فقط

تنها همین یک بار

تکرار می شد!

هر وقت کم آوردم میگویم اصلا برایم مهم نیست

اما تو میدانی نبودنت چقدر برایم مهم است...

آنکه میرود نمیداند، اما آنکه بدرقه می کند

میداند کاسه آب معجزه نمیکند...

دیگر کمتر اشک می ریزم

دارم بزرگ میشوم یا...

سنگ خدا میداند...!!

مهربانیت را با دلم پیوند زدم

تا از تو دور بودن را احساس

نکنم اما باز هم دلتنگم....

نه نه گریه نمیکنم

چیزی رفته در چشمم

به گمانم یک خاطره از تو باشد

گاهی سکوت علامت رضایت نیست شاید

کسی داره

خفه میشه پشت یک بغض سنگین

میرود و پشت سرش آب نمیریزم

هوای رفتن دارد

دریا هم به پایش بریزم بر نمیگردد

منتظر هیچ دستی در این دنیا نباش

اشک هایت را با دست های خودت

پاک کن که همه رهگذرند....

خطا از من است ، می دانم …

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نعبد “

اما به دیگران هم دلسپرده ام

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین “

اما به دیگران هم تکیه کرده ام

اما رهایم نکن

بیش از همیشه دلتنگم

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم …

سـاعتـــــــــ هـای نبودنتــــ

روی مچـــــم بستــه نمیشــــود

حلقــــه می شـــــوند دور گــــــــردنــــم