یادمان...
یادمان باشد با شکستن پای دیگران ...
ما بهتر راه نخواهیم رفت...
با تو میخندم ... در خودم می ریزم ...
گوشت ،بدهکار ِ اشک های من نباشد ..
این حرف ها ، برای نگفتن است
من هوای آبرویت را ، بارانی هم که باشم دارم !
همیشه آنکه سراغی از تو نمیگیرد دلتنگ دیدنت است...!!!
و از شکاف چشمانش به نبودنت خیره میشود...
همیشه آنکه تو آنرا نمیبینی نا مهربان نیست!
بدم میاد از اینایی که وقتی دارن از
طرفشون جدا میشن براش آرزوی
خوشبختی میکنن ...
داری میری برو دیگه
فیلم بازی نکن
درنگ
عجب دنیای عجیبیست!
رفتن وماندن به یک نقطه بند بود
زمانی که گفتی : برو
چقدر عاشقانه میشد اگر نقطه اش بالا نبود...
گاهی اوقات دلم میخواهد
خرمایی بخورم و برای خود
فاتحه ای
بفرستم شادیش ارزانی کسانی که
رفتنم را
لحظه شماری میکردند