همین ...

بعضی چیزها را ” باید ” بنویسم


نه برای اینکه همه ” بخونن ” و بگن ” عالیه ”


برای اینکه ” خفه نشم ”


همین !!

متفاوت ...


سعی نکن متفـــــاوت باشی


فقط خـــــوب باش


این روزها خــــوب بودن به اندازه کافی متفـــــاوت است

حداقل ...

دیگر آرزویـــی ندارم!

اگر خودم نـــه

حداقـــل

موهایــم سپیــد بختــــ شدند عاقبتـــ !

سکوت ...

همیـشه سکـوت خــوب نیــست

گـاهـی خُـرد میشوی زیـر بـار حـرفهـای نـگفتـه

غافـل از اینکـه بــه تـو تـهمـت بـی جنـبگـــی میــزننــد

خداااا ....


به آخر تلخــــی نزدیکیــــم



مگر دســــت های خدا شیرینمــــان کند!

تباهی ...

دنیا پر از تباهــــی است

نه به خاطر وجـــود آدمهای بد

بلکــه به خاطـــر سکـــوت آدمهـــای
خـــوب

سرزمین من ...


این روزا درسرزمینی زندگی میکنم

که دویدن سهم کسانیست که نمیرسند

و رسیدن سهم کسانیست که نمی دوند!

التماس ...

هر چه از دست میـرود بگذار بـرود

چیـزی که بہ اِلتمـاس آلـوده باشد نمیخواهمـ !

هـر چہ بـاشد حتی زنـدگی

با اون همه ...


آدامسمو با اون همه“شیک” بودنش …


بعد نیم ساعت زیر کفشم له میکنم


تو که جای خود داری!!!

باور...

به اندازه ی باورهای هر کسی با او حرف بزن...


بیشتر که بگویی تو را احمق فرض میکند...